web messenger facebook messenger purchase instant messaging software
درخت و خار ***
...در این شهر
ادبی تفریحی دانلود

 

 

کنار درختی خسی رشد کرد

درخت از غرورش به او پشت کرد

 

بگرداند رویش با عتاب

چنان شب که رو بر کشد ز آ فتاب

 

سلامی نکردش کلامی نگفت

ز قلبش همی گرد نخوت نرفت

 

به چشمش همی خار آمد حقیر

چو شاهی که پهلو زند با فقیر

 

نه شرمی به دل کرد از کار خویش

نه سر باز زد از چنین خلق کیش

 

ولی خار با او صفا کرد و مهر

چو ابری که رحمت کند از سپهر

 

به عمری چنین بود و رفتارشان

تو گویی گره بود در کارشان

 

شبی گفت با خار ای بی حیا

چه خواهی ز جانم رها کن مرا

 

نه زیبنده هستی تو در پای من

نه شأنی بود بر تو در جای من

 

مرا برگ و باریست چون لعل ناب

که حتی نداری تو آن را به خواب

 

تو از جود من زنده ای بر زمین

چرا چشم بستی حقیقت ببین

 

تو از خانت من لقمه داری همی

اگر من نباشم نباشی دمی

 

مرا میوه ها هست بر شاخسار

تو حاصل چه داری به جز تیغ و خار

 

نداری به پیش کسی حرمتی

نداری مقامی نه با شوکتی

 

چنین گفت خس با دل زار و ریش

چرا غافلی غافل از حال خویش

 

خدایم چنین کرد خاری حقیر

یکی شاه دارد یکی را فقیر

 

یکی را سلامت یکی را خراب

یکی سنگ کرده یکی لعل ناب

 

اگر خار هستم به پیشت کنون

خدا اینچنین کرده ام آزمون

 

به فردا ندارم همی شرم یار

چرا برگ و باری ندادم به بار

 

ز هر کس به اندازه اش کار خواست

جفایی خطایی ز خالق نه خاست

 

ترحم به حال خودت کن حقیر

نه بر حال مسکین و کور و حقیر

 

چه کوران ولالان و دیوانگان

به اعضا ندارند جرمی گران

 

ولی آنکه سالم بود پیکرش

هزاران خطا باشد اندر برش

 

ولی نیست اگه ز این دام و پود

زمانی بفهمد که دیگر چه سود

 

کمالم همین است باری ز تیغ

ندارد کسی در تمنا ز تیغ

 

اگر شاخ و برگیست در هستی ات

چو قدرش ندانی بود پستی ات

 

کسی کو ردایش چنین بر تن است

توقع ز او بیشتر از من است

 

شوی پیش حق با دل و پست و زار

که مطلوب حاصل نکردی به کار

 

چو آتش فروزد خدا بر زمین

مرا جان بسوزد تو را آستین

 

گرفتار گردی به شاخ و برت

رها کی کنی رو از پیکرت

 

دمی بر حسابم رسد کردگار

به روزی که کس را نباشد قرار

 

گرت عمل داده عمل خواسته

به عملت عبث او نیاز راسته

 

اگر علم داری به فعلش بکوش

اگر عقل داری و تدبیر و هوش

 

 

 

 

 

 

 

                                          مهر ماه84


 

برای ورود به چت روم کلیک کنید

كد چت روم



ارسال توسط امیر وبمستر

 

بود بزّازی جوان خوش رو و چهره

صورتش چون ماه سیمایش چو مهر

 

دامنش پاک از گناهان از هوس

بندگی بر خلافش می کرد بس

 

بر طبق می کرد الیاف حریر

کز فروشش خانه ای می کرد سیر

 

شکر حق می کرد در سود و زیان

که به دل می گفت گاهی با زبان

 

روزی اندر کوچه ای در راه بود

غافل از نیرنگ خلق الله بود

 

کلفتی درب سرایی را گشود

گفت اندر خانه شو با تار و پود

 

بهر بانویم بساط پیش دار

سود سرشاری نصیب خویش دار

 

زانکه بانویم سخا دارد بسی

از درش محروم نمی ماند کسی

 

چون جوان با نام حق در خانه شد

چشم بانو تا بدیدش واله شد

 

ماهرویی دید بهتر ز آفتاب

 گوئیا خلقت شده از سیم ناب

 

پیچ موهایش چو پیچ آبشار

حسن حق در او بمانده یادگار

 

تیر مژگانش به قلب زن نشست

دل به آنی در خم عشقش ببست

 

کلفتش را بهر کاری دور کرد

خود بیارایید و چونان حور کرد

 

بست درها را ز شرم دیگران

غافل از چشمان خلاق جهان

 

گفت ای مه رو وصالم آرزوست

ذره ای از عشق و حالم آرزوست

 

گر تو کامم را دهی ای خوبرو

من برارم هرچه خواهی نیکخو

 

چون جوان این حال زن را دید گفت

از دلت گرد هوس باید که رُفت

 

کار ما ننگ است و عاراست و هوس

اذتی دارد که آنی است و بس

 

در پِیَش شرم است و آهی سینه سوز

لکه ای ننگ است بر دامان روز

 

خلوتی داریم بهر معصیت

اولش عیش است وآخر تعزیت

 

گر چه درها بسته ای بر دیگران

ناظرت باشد خدای این جهان

 

شرم مردم می کنی اما چرا

شرم حق در دل نداری ای دغا

 

زن به نفسش آنچنان در بند بود

کو به پستی غافل از هر پند بود

 

بر جوان آویخت با حالی نزار

غافل از حق غافل از فرجام کار

 

چون جوان در دست زن آمد اسیر

حیله ای زد دور شد از آن حقیر

 

گفت با زن من همی کامت دهم

سر به بندت بر سر دامت نهم

 

من قضای حاجتی دارم به پیش

چون برارم کام تو آرم به خیش

 

از خلا مالید بر پا و تنش

در کثافت شد به جیب و دامنش

 

گفت در دامم هوس ماندم اسیر

جان من جانان من دستم بگیر

 

شاهدی بر حال و احوالم همی

من ندارم تاب عصیانت دمی

 

من ز رو یت شرم دارم ای خدا

از گناهم از خطایم از جفا

 

خود رها کن جان من از این عذاب

در چنین حالی تو رو از من متاب

 

نزد زن رفت و خودش را پیش داشت

بوی گندش حال زن را ریش داشت

 

زن ز آغوش جوان پروا نمود

ترک کام و فکر آن سودا نمود

 

در گشود و آن جوان را دور کرد

چشم بر ماه جبینش کور کرد

 

چون جوان آزاد شد از قید و بند

لذتی بر سینه اش آمد چو قند

 

بوی عطری بر تنش آمد پدید

کو مثالش چشم عطاری ندید

 

تا جوان در دار دنیا بود و ماند

بوی عطرش بر تن و جانش به ماند

 

اینچنین حق ماندگارت میکند

رونقی لطفی به کارت می کند

 

گر تو کارت بهر دلدارت بود

دست حق در هر دمی یارت بود

 

گر ریا در کار آری باختی

خانه بی پی بی ستون پرداختی

 

کار دنیا در جهان فانی شود

عز بی حق عزتی آنی شود

 

سجده و طاعت برای مردمان

سود نی آری همی آرد زیان

 

آنکه در کارش خدا در کار نیست

لطف بر گل باشد و بر خار نیست

 

بی شمار از مردم اهل نماز

بی نصیب آیند هنگام نیاز

 

چون نماز و سجده ها بر خلق بود

عابدی کردن به چوب و دلق بود

 

روزه ها حج ها  جهاد و کارزار

بهر مردم بود نی از بهر یار

 

جود و احسان نی برای یار بود

دیدن خلق خدا در کار بود

 

در قیامت مطربان پا در بهشت

حق برای عابدان دوزخ نوشت

 

                                       تیر ماه 83

 

 


 

برای ورود به چت روم کلیک کنید

كد چت روم



ارسال توسط امیر وبمستر

 

سر فرو برد در غمی دلگیر

کودکی کاو یتیم دوران بود

 

مهر او هیچکس به دل نسپرد

همدمش رنج و درد حرمان بود

 

هیچکس جامه ای نپوشاندش

جامه اش پاره لخت و عریان بود

 

چشم او از سخای مردم خفت

قلب او از زمانه نالان بود

 

دیگران بر بهانه ای گریند

چشم او بی بهانه گریان بود

 

گفت: با حق به ناله ای دلسوز

با صدای که سخت لرزان بود

 

گر مرا بر خزان نمی دادی

در کنارم بهار چندان بود

 

چون پدر بوسه ای به من می داد

لب من چون شکوفه خندان بود

 

با پدر زندگی به کامم بود

خانه ام بی پدر زندان بود

 

چون پدر رفت دل ز کف دادم

دلبری کار دست رندان بود

 

از جفای که دهر با من کرد

دیده ام خیس و قلب بریان بود

 

کاش می شد پدر مرا می خواند

کاش قلبم به مرگ خواهان بود

 

کاش می مردم از پریشانی

قامتم بذل مورو کرمان بود

                                                                 

    آذر 84

 

 

 


 

برای ورود به چت روم کلیک کنید

كد چت روم



ارسال توسط امیر وبمستر
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1580
بازدید کل : 656030
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 189
تعداد آنلاین : 1



Alternative content